آفتاب ما به زير ابر ها افتاده است

ساخت وبلاگ

اشعار و سروده های احمد محمود امپراطور

آفتاب ما به زیر ابر ها افتاده است 

نامه ای تقدیر بر دست بلا افتاده است 

دفتر گلزار را روزی که بلبل می سرود 

حسرتا امروز زیر دست و پا افتاده است 

بال پرواز همای آرزو بشکسته است 

کاروان گمراه و منزل ناکجا افتاده است

خاطر آسوده در افسانه ها باید که جست 

لقمه ای نان از کف شاه و گدا افتاده است

شیون زنجیر استبداد شد تا نوحه گر 

ناله ای مظلوم بر باد صبا افتاده است

ارزش خورد و کلان دیگر ندارد جایگاه 

از وقار مرد و زن شرم و حیا افتاده است

آدمی غرق است در ابحار تشویش و جنون 

چار اطراف جهان در ماجرا افتاده است

تا قرار داد طبیب و قبر کن شد پایدار 

شد مرض بسیار و تاثیر از دوا افتاده است

نی تواضع نی تحمل نی مروت نی وفاق

پای اختاپوس وحشت هر کجا افتاده است  

گویی بمباران اسرائیل و جنگ غزه است 

هر طرف از چارچوب خود خطا افتاده است 

نیست فرجود به جز از درگه ای پروردگار 

شوربختی بسکه از ارض و سما افتاده است 

از چنین  فرعونیان محمود باید داشت بیم

چون که از دست کلیم الله عصا افتاده است

-------------------------------

دوشنبه 02 دلو 1402 خورشیدی

که برابر میشود به January 22, 2024

سرودم 

#احمد_محمود_امپراطور 


عجب دنياي بد مشرب...
ما را در سایت عجب دنياي بد مشرب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahmoodimperator4 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 27 بهمن 1402 ساعت: 1:22