عجب دنياي بد مشرب

متن مرتبط با «بيا» در سایت عجب دنياي بد مشرب نوشته شده است

همچون پلنگ گشنه اي بيدادگر بيا

  • همچون پلنگ گشنه‌ ای بیدادگر بیا چون آهویی رمیده ز دام سحر بیا من عاشقم دوا نکند بهر من اثر درمان درد عاشق شوریده سر بیا بر من بهار و تیره مه فرقی نمی‌کند ای چار فصل آرزوی دیده تر بیا با عطر لیموی بدنت تازه کن مرا در کام من چو لذت شیر و شکر بیا در جاده های دل شده ام چشم انتظار یکبار در تپشکده ام بی خبر بیا ای هفت خوان حادثه، ای اوج ناتمام داخل اگر نشد تو به بیرون در بیا پیچیده ای چو کندالینی در وجود من بر بند بهر فتح خیالم کمر بیا یکبار درب کلبه ای محمود را بزن یکبار در خرابه ای بی گنج و زر بیا ----------------------- شنبه 08 میزان 1402 خورشیدی که برابر میشود بهSeptember 30, 2023 سرودم احمد محمود امپراطور بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بيا مه صورتانِ دشتِ برچي را تماشا کن

  •  ز چين و ترک و تاتار و اروپا زحمتش کمتربيا مه صورتانِ دشتِ برچي را تماشا کناحمد محمود امپراطور , ...ادامه مطلب

  • زخمي فتاده ام به درون قفس بيا

  • زخمـــی فتــــــاده ام بــه درون قفس، بیادر انجمــــــاد می کشـم اینجـــا نفس، بیایــک آرزو دارم و آنهــــــم فقــــط توییدیــــگر تمـــــام زندگــی باشد هوس، بیااز دور های دور چه دانـــی ز حــال منحــــد اقل اگـــــر شوی فریـــاد رس، بیاروشن نمی کنــــد نظــرم را ستــــارگانمهتـــــاب من به کلبـــه ای تار انس، بیاگم گشته ام بدشتِ غم انگیز عمر خویشای ساربـ, ...ادامه مطلب

  • بيا که آمدنت نوبهار مي آرد

  • بیــــا که آمــدنت نوبهــــار می آرد نسیــــم پیـــرهنت بوی یار می آرد ز عطر هر نفست تازه میشود عالم به زندگـــانی من اعتبــــار می آرد امپراطور , ...ادامه مطلب

  • کافر شده ام بيا مسلمانم کن

  • کافـــــــر شده ام بیـــــــا مسلمانم کن از دین خــودت صـــاحب ایمانم کن جـــام می و باده ریز در آتش عشقفـــارغ ز بلای  رنـــج عصیانم کندر  دفتـــــر صد کتاب معنی آمیــزاز نضـــج خرد پختــه سخندانم کنبـــــارم بده از وفــاق و مردم داریاخلاق نیـــــکو و مرد میــــدانم کن تنهـــــا ببــــرم بسوی خورشید املاز کــــرده ای نادرست پشیمانم کندورم ز هوای کذب و شهوت میداربـــــا آدمییت خمیـــــری انسانم کن دستــــم تو بده بدست امید و وصالیک معجــــزه ای نما و حیرانم کناشک نـــــگه ام گرفتـه راهی دامنبــــــا آرزوی دوبــــــاره خندانم کن دل خانـه ای بود در بری من آبـــاد بر خیـز و بیــــــا و خانه ویرانم کنمی ساز مــرا تو امپــــراطور سخنمحمــودم و لعــــل از بدخشــانم کن-----------------------,مسلمانم ...ادامه مطلب

  • بيا اي عشق آفات جدايي را تداوي کن

  • بیـــــــا ای عشق آفـــــات جدایی را تداوی کن دل بشکستـــــه و این نــــاروایی را تداوی کنتن بیمــــــار من در آتش جــــان سوز میسوزدمیــــــان شعله هـا جور و جفــایی را تداوی کناثــــــر کم دارد این دارو به جســـم دردمند من هـــــوای اختنــــــاق بی شفــــایی را تداوی کننیـــــم من آنقدر ها بد که گردون میـدهد جورمدلیــــــل وحشت چون و چـــرایی را تداوی کن میــــــان موج، موج کفــــر این جا,آفات,جدايي,تداوي ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها